گفتي بازمانده...
امروز رفته بودم استخر... كنار استخر يه تلويزيون بزرگ بود...جالب اين بود كه تا فيلم شروع شد همه بي خيال شنا بودن و همه ميخ فيلم شده بودن....مخصوصا آخراش جايي كه هويت صفيه تو قطار فاش مي شه... حالا نمي دونم چرا...
واقعا شايد براي اينكه شباهت زيادي داريم به هم اين روزا...
ممنون كه سر زدي...
موفق باشي...يا علي